ایران در اسپانیا: نقش ایران در تمدن و فرهنگ اسپانیای مسلمان
نویسنده:
شجاع الدین شفا
مترجم:
مهدی سمسار
امتیاز دهید
شجاع الدین شفا معتقد است کتابش تا حدی یک فصل فراموش شده تاریخ تمدن اسلامی است که در طول قرن ها از طریق اسپانیای مسلمان سهم خود را بر جریان عظیم علمی و فرهنگی دنیای غرب افزوده است. مورخان و وقایع نگاران در تعداد زیادی از کتاب ها و رساله ها این پدیده تمدن ساز را به بحث و نقد گذاشته اند. با وجود این، ضرورت دارد یادآوری شود که این تاریخ چنان که باید و شاید حق نقش شگرف و پایداری را که ایران در طول هشت قرن در اسپانیای مسلمان چه در عرصه های سیاسی و اداری و چه در میدان های علمی، ادبی، هنری، معماری، مذهبی، فلسفی، الهیات و عرفان بازی کرده است، ادا نمی کند، چنان که در زندگی اجتماعی مردم آندلس در زمینه های پوششی، غذایی، بازی ها، ورزشی ها، جشن ها، خلقیات و رسوم و هم تصورات خرافی نیز اکثریت نوشته ها جز به گونه ای غیرمستقیم و پراکنده اشاره ای به این نقش ندارد.
در واقع از زمان های دور تاکنون، این دوران از تاریخ اسپانیا و هرچه به آن پیوند دارد، در اغلب موارد بدون غرض و نیت خاص، هرچند که گاه نیز به تعمد و جانبداری، منحصرا با برچسب عربی عرضه شده است. همیشه بحث از دانش عرب، معماری عرب، موسیقی عرب، نساجی عرب، کاشیکاری و سرامیک عرب، فلسفه و الهیات و تصوف عرب در میان بوده است، حال آنکه حتی یکی از این دستاوردها نیز بدون حضور و مشارکت دانشمندان، ادیبان، معماران، هنرمندان، صنعت کاران، فیلسوفان، حکما و عارفان ایرانی، که هیچ یک «عرب» نبوده اند، تحقق نیافته اند. نویسنده در پیشگفتار کتاب خود نگاه خاصی به نقش اعراب در زمینه علوم تمدن دارد و معتقد است: «اکثر مورخانی که به تاریخ اعراب پرداخته اند در این خصوص اتفاق نظر دارند که وقتی از «تمدن عرب» که به درستی یکی از تمدن های غنی تاریخ است سخن به میان می آید، غالبا فراموش می شود که این تمدن یکسره به وسیله کسانی که اسم «عرب» به آن داده اند، خلق نشده است و در پژوهش های خود نیز پیرامون آن قلمفرسایی کرده اند، اما ابن خلدون در زمینه فرهنگ و علوم ایرانیان بسیار سخن گفته است.»
بیشتر
در واقع از زمان های دور تاکنون، این دوران از تاریخ اسپانیا و هرچه به آن پیوند دارد، در اغلب موارد بدون غرض و نیت خاص، هرچند که گاه نیز به تعمد و جانبداری، منحصرا با برچسب عربی عرضه شده است. همیشه بحث از دانش عرب، معماری عرب، موسیقی عرب، نساجی عرب، کاشیکاری و سرامیک عرب، فلسفه و الهیات و تصوف عرب در میان بوده است، حال آنکه حتی یکی از این دستاوردها نیز بدون حضور و مشارکت دانشمندان، ادیبان، معماران، هنرمندان، صنعت کاران، فیلسوفان، حکما و عارفان ایرانی، که هیچ یک «عرب» نبوده اند، تحقق نیافته اند. نویسنده در پیشگفتار کتاب خود نگاه خاصی به نقش اعراب در زمینه علوم تمدن دارد و معتقد است: «اکثر مورخانی که به تاریخ اعراب پرداخته اند در این خصوص اتفاق نظر دارند که وقتی از «تمدن عرب» که به درستی یکی از تمدن های غنی تاریخ است سخن به میان می آید، غالبا فراموش می شود که این تمدن یکسره به وسیله کسانی که اسم «عرب» به آن داده اند، خلق نشده است و در پژوهش های خود نیز پیرامون آن قلمفرسایی کرده اند، اما ابن خلدون در زمینه فرهنگ و علوم ایرانیان بسیار سخن گفته است.»
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ایران در اسپانیا: نقش ایران در تمدن و فرهنگ اسپانیای مسلمان
این عده از میان یک میلیون شخصیتی انتخاب شده اند که تا کنون در نشریات ۲۰۰ گانه کانون این مرکز بین الملی معرفی شده بودند .
مجموعه حاوی شرح حال و معرفی فعالیتهای این دو هزار نفر به صورت نشریه سالگرد این سازمان در بهار آینده منتشر خواهد شد و به غیر از کتابخانه دانشگاهها و انستیتوهای پژوهشی، برای فروش نیز عرضه خواهد شد.
#مجله_کاوه
http://s6.picofile.com/file/8247646100/shefa_2.jpg
آقای شجاع الدین شفا و پدرشان
http://s6.picofile.com/file/8247646118/shefa.jpg
آقای شجاع الدین شفا و پسرشان داریوش[/quote]
دوستان عزیز هیچ وقت فکر نمی کردم داریوش شفا پسر شجاع الدین شفا که در تصویری که گذاشته بودم یک کودک بود حالا فردی با این سن و سال باشد
http://s7.picofile.com/file/8250976392/daryosh_shfa.PNG
http://s6.picofile.com/file/8247646100/shefa_2.jpg
آقای شجاع الدین شفا و پدرشان
http://s6.picofile.com/file/8247646118/shefa.jpg
آقای شجاع الدین شفا و پسرشان داریوش
نویسند کتاب دستور زبان اسپانیایی Ernesto Carratala Garcia در پیشگفتار کتابOceano Gramatica Practica مینویسد :
« ..دو رویداد گرانسنگ که چهار هزار سال پیش انجام شدند پایه این دفتر(دستور زبان اسپانیایی) بوده است که نخست فراگستری آریاییان از فلات ایران بوده است کسانی که در میان مردمان اروپا و هندوستان نه تنها هنر فلزکاری را بلکه نیز گویش خود را نیز فراآوردند همان که خاستگاه درخت پر شاخ وبرگ همه زبانهای است که آنها راهندو اروپایی میخوانیم ..» .
De Persia a la España musulmana ,Historia recuperada
Universidad de huelva
Shojaeddin Shafa , Maria Angeles Gallego Garcia
و با نگرش برگفته برادرزاده آقای شفا (بازگویش از آقای قربانی) و این که ایشان توان نگارش اسپانیایی ندارند ،من گمان میکنم که
خانم Maria Angeles Gallego Garcia باید بخشهایی از گفته ها و نوشته های آقای شفا را با همکاری مستقیم با خود ایشان گزینش کرده باشد و نویسنده اصلی زبان اسپانیایی این کتاب باشد. بیاد داشته باشیم که با آشنایی از کارهای دیگر آقای شفا میتوان دریافت که پژوهشی دانشگاهی نمیتواند احساسات شخصی ایشان بر ضد دین و قوم ویژه ایی را منتشر کند و شاید بخشهای از این دسته از دید خانم ماریا آنجلس گارسیا دارای ارزش علمی نبوده پس او آن بخشها را در متن اسپانیایی اش نیاورده ، بویژه آنکه دانشگاه های اسپانیا دوست ندارند به دین ها و قوم ها توهین کنند،
با این که با نظر آقای دبیرزاده در این زمینه تا حدودی موافقت دارم ولی به نظر میرسد که برای بخش حذفشده در کتاب اصلی میتوان احتمالا دلایلی موجه یافت که فعلا بیخبریم. میدانیم که نیم قرن پیش هم در ترجمهی «کمدی الهی» کتاب دوزخ سطرهای ۲۲ تا ۵۴ (در ارتباط با حضور محمد و علی در دوزخ) را با سانسورهایی به چاپ رساند که میتوان به وی حق داد و گرنه شاید همان زمان مورد لطف قاتلین کسروی قرار میگرفت!
البته به نظر من هیچ وقت به پیروزی کامل نرسیدند و شاهدش هم این زبان مااست که باقی ماند- برخلاف زبانهای عراق و شامات و فلسطین و مصر و سودان و ...- و آن خط کوفی و دیگر خطوط که از خط ایرانیان تصویربرداری کردند.